سهم من از زندگی کنار تو هیچ نبود
از روزهای رنگارنگ از ثانیه های دلهره آور
هیچ سهمی ...
برای تو دلتنگی ماند ......
برای من هیچ ... اجازه ندارم دلتنگت باشم
حتی اجازه درونم دیگر از آن خودم نیست
من پر پر میشوم .. تکه تکه میشوم ... ولی نمی دانم چرا
دوری از تو ست ؟ دوری از اوست؟///کار دلست/ ؟
من اما بی هیچ چون و چرایی از تو دورم فرسخ ها ... باید قلبم را هم بی هیچ چون وچرایی دور کنم
به قول حودت باید بکنم
............................................ همه چی نا خواسته بود
با تو بودن ... جدا شدن... کندن ... من روزی خواهم مرد .... تو خوشحال تر از این روز خواهی شد