امروز چندمین باره که فهمیدم واسه هیچ کس ارزشی ندارم
ادما موقعی که عصبانیند درست همون چیزی رو که تو قلبشونه واست میریزن بیرون
من امروز اعتراف گرفتم که کسی رو که فکر میکردم دوستم داره ازم خستس بدجوری خستس
منم ازش خستم چون دیگه با دیدنش اون برق عشقو نمی بینم انگار همه چیز زود عادی شد
خیلی زود ..
من واقعا بغض دارم ......... واقعا بغض دارم ...انگار تنهام .واقعاتنهام ....بازم حرف اون از پیش رفت ...این خیلی مهم نیست ..این مهمه که واسش بی ارزشم .....
درست حس چند سال پیش ...همون بغض فرو خورده ..همون حس یاس و نا امیدی ....
یه چیزی میگم ناراحت نشی : تا وقتی از آدمهایی که این بغض ها رو
در وجودمان جا میگذارند و میروند ، درس نگیریم ، تا وقتی یاد نگیریم که باید چطوری احساسمون رو خرج کنیم ، تاریخ(حوادث و آدمها) مرتب تکرار میشوند...
نمیدونم چند سالتونه اما من این موضوع رو تجربه کردم....
منم با مهدی موافقم
کائنات اینقدر این عمل رو تکرار میکنه تا درس لازم رو بگیریم
در ضمن
هرگز شادی خودتو به کسی وابسته نکن
اول سخته اما وقتی یه مقدار سعی کنی موفق میشی
به قول شاعر
دنیا انقدر پر است از فراوانی که چاره ای نداریم جز شادمانی
یکی رفت یکی دیگه میاد
همون وقت که یکی هست و داری هم دور و برت یه عالمه دیگه هستن
چشم بینا و گوش شنوا همه چیزو حل میکنه