تلنگر

تلنگر مخصوص کسانی است که میان ظاهر و باطنشان یک سال نوری فاصله است

تلنگر

تلنگر مخصوص کسانی است که میان ظاهر و باطنشان یک سال نوری فاصله است

چقدر زنده ماندن دشوار شده است  

 

دیوارهای عبوس و مرگ اندود زندگی در این جا زندگی بدین گونه  

لحظه به لحظه از چهار سو پیش می آیند و این تنگنا را هر دم فشرده تر و تنگ تر می کنند .  

 

دیوارها اکنون درست به من رسیده اند  

 

با پوست بدنم تماس یافته اند سینه ام را به سختی می فشرند .. 

 

باور نمی کنم  

  

هرگز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد  

 

یک کاری خواهد شد ... 

 

زیستن مشکل شده است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهد و دیر می گذرد که احساس می کنم خفه می شوم  

 

هیچ نمی دانم چرا ؟؟؟ 

 

اما می دانم کس دیگری درون من پا گذاشته است   و اوست که مرا چنان بی طاقت کرده است  

 

که احساس می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم در خود بیارامم  

 

از بودن خویش بزرگتر شده ام  و این جامه بر من تنگی می کند  

 

این کفش تنگ و بی تابی فرار ! 

 

عشق آن سفر بزرگ .... 

 

اوه چه می کشم  !! 

 

چه خیال و انگیز و جان بخش است  << این جا نبودن >> 

 

 

دکتر شریعتی

انسان همواره در زندگی خود را می پوشاند  همواره در زیر نمودی که به چشم دیگران می آید پنهان است  

 

تنها دو جا است که غالبا نقابی را که در سراسر عمر بر چهره دارد  پس می زند . سلول زندان و بستر مرگ  

 

در این دو جاست که فرصت عزیزی به دست می آید تا چهره ی حقیقی هر کسی را خوب ببینیم به ویژه مرگ 

آدمی بوی مرگ را که می شنود صمیمی میشود . 

 بر بستر احتضار هر کس خودش است  

 

مردن نیز خودش هنری است مستلزم دانستن و اموختن  

نمایشی است سخت زیبا و عمیق و تماشایی ترین صحنه ی زندگی  

بسیار کم اند مردانی که زیبا مرده اند .. 

 

بی شک آنهایی که می دانند چگونه باید مرد می دانسته اند که چگونه باید زیست  

چه برای کسانی که زندگی کردن  تنها دم بر آوردن نیست  

جان دادن نیز تنها دم بر نیاوردن نیست 

خود یک کار است . کاری همچون زندگی 

 

 

دکتر شریعتی

دلی که به عشق نیاز دارد و از عشق خالی است صاحب دل را درپی گم شده اش می فرستد و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد  

 

خدا . آزادی هنر زیبایی و دوست . در بیابان طلب  - بر سر راهش منتظرند - تا وی کوزه ی خالی و غبار گرفته ی خویش را از آب کدامین چشمه  پر خواهد کرد ؟؟؟؟ 

  

دکتر شریعتی

برای پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابی نیرومند بیاید و از


زمینت برگیرد و در آسمانهایت پرواز دهد.


بکوش تا پر پرواز به بازوانت جوانه زند و بروید و بکوش تا اینهمه


گوشت و پیه و استخوان سنگین را که چنین به زمین وفادارت کرده


است، سبک کنی و از خویش بزدایی، آنگاه به جای خزیدن، خواهی پرید.


در پرنده شدن خویش بکوش و این یعنی بیرون آمدن از زندانهای اسارت .

((دکتر علی شریعتی))

 

 هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قایل نیست دل نبند

-همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می‌دهد به راحتی دل بکنی
به کسانی که خوبی دیگران را بی‌ارزش یا از روی توقع می‌دانند، خوبی نکن و اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش
قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد
-هرگاه با آدم‌های موفق مشورت کنی شریک تفکر روشن آنها خواهی بود
وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد
به خودت بیاموز هرکسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد
-هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه‌ای می رسی که زندگیت را روشن می‌کند
هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی آن از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه
-عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.