تلنگر

تلنگر مخصوص کسانی است که میان ظاهر و باطنشان یک سال نوری فاصله است

تلنگر

تلنگر مخصوص کسانی است که میان ظاهر و باطنشان یک سال نوری فاصله است

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم


دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم


قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم


عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم


کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم


سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم


من می ترسم پس هستم


این چنین می گذرد روز و روزگار من


من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم


(حسین پناهی)

 

قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن .
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
......سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم ...
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

عزیز من!

خوشبختی، نامه یی نیست که یکروز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر... به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه از هیچ چیز دیگر...

خوشبختی را در چنان هاله یی از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز در شناختنش درمانده شویم...

خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است

سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها  شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح  خودتان  و توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه کاری برای  

 کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر  

 

 نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،  

‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر 

 

 آرامشی ندارد