بازیچه ات
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ
مطمین هستی من بهت زجر دادم؟تو هیچوقت طاقت شنیدن واقعیتو نداشتی.همیشه کم آوردی.هیچوقت چراغ هیچ کسو تا صبح روشن نذاشتی.تو حتی جرات اینو نداری اسم خودتو بگی.تو پست ترین موجودی هستی که تا حالا تو کل زندگیم دیدم.راستی میدونستی چقدر تودانشگاه شاخ شدی؟همه جا حرف شماست.دمت گرم بابا تو دیگه کی هستی.میدونی چی داره میسوزوندم.پرروییته.انگار من تورو پیچوندمو رفتم با یکی دیگه ازدواج کردم .همیشه ی خدا از عالمو وآدم طلب داری
جمعه ها چرا همه دلشون می گیره
/
سلام. قشنگ بود
مطمین هستی من بهت زجر دادم؟تو هیچوقت طاقت شنیدن واقعیتو نداشتی.همیشه کم آوردی.هیچوقت چراغ هیچ کسو تا صبح روشن نذاشتی.تو حتی جرات اینو نداری اسم خودتو بگی.تو پست ترین موجودی هستی که تا حالا تو کل زندگیم دیدم.راستی میدونستی چقدر تودانشگاه شاخ شدی؟همه جا حرف شماست.دمت گرم بابا تو دیگه کی هستی.میدونی چی داره میسوزوندم.پرروییته.انگار من تورو پیچوندمو رفتم با یکی دیگه ازدواج کردم .همیشه ی خدا از عالمو وآدم طلب داری
فهمیدم غم تنهایی و جمعه یعنی چی