-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 18:03
میخواستم برم تبریز آخه بابا آسفالت کرده بود دهنمو و هی گفت عمران- عمران از اونجایی که ما همیشه بد شانسیم و اولویت با بومی ها بود رتبه های افتض رو گرفته بودن و به ما پا ندادن. البته بهتر ... خدا بهترین انتخاب کنندست . چون اگه نقشه برداری نبود شاید هیچ رشته ای اینقد راضیم نمی کرد . از کجا پریدم کجا ......... اصلا می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 23:20
روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند متاسفانه انشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد. همه پنهان شدند الا نیوتون ... نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد. دقیقا در مقابل انشتین. انشتین شمرد 97, 98,...
-
یک ایمیل
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 23:12
من اینجا نشستم تنهای تنها روی صندلی همه خوابیدن گوشیمم جلومه منتظر اس ام اس با خودم قرار گذاشتم حدود ۴۰۰۰ تا پیام تو میلم رو پاک کنم ولی از یک طرف یکسری ها رو نگه دارم ۷۰ تا ایمیلم باقی موند این ایمیلا چکار کرده بود با زندگیم تو یکیش چیز با حالی بود من گوشیمو خاموش کرده بودم واسم میل اومده بود که : salam sara khanum...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 15:31
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش هی با خود فکر می کنم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 15:24
یه پروانه را با دستات می گیری. بدش می خوای ببینی زنده هست؟ انگشتاتو باز کنی .... فرار میکنه. محکم بگیری....می میره. دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست
-
اعتراض های یک نی نی چوچولو به مامان و باباش
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 15:18
آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است !!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی...
-
سوء تفاهم دخترانه
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 15:06
روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود. بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده! یه آه از ته دل کشید. بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره. بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود. بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه...
-
آرامش غمگین
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 15:51
"واز علائم مومن آرامش و اندوه است"! اندوه؟ نه، آرامش؟ نه، اندوه وآرامش. روحی که در درد پخته شود آرام می گیرد. احساسی که درهیچ گوشه ای از هستن آرام نمی تواند یافت آرام می گیرد کسی که می داند کسی از راه نخواهد رسید به یقین می رسد. غم هنگامی بی آرامت می کند که دلواپس شادی هم باشی،آرامش غمگین! سکوت بر سر فریاد....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 بهمنماه سال 1389 14:37
خدای من خیلی مضطربم احساس می کنم قلبم داره۹ از جا کنده میشه . آشفتم چرا اون خوابو دیدم فکرش آزارم میده خدا خیلی مضطربم کرده . حیرون شدم که تعبیر چیه ؟ چرا اینطوری شد..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 20:00
چرا وقتی چشمام بستس چند تا خاطره تکراری پشت پلکام مونده ؟ گفتم دیگه چشمامو نبندم ولی تو بیداری هم دیدم ..... وقتی میاد تو خاطرم نفسم رو میگیره .. اونوقته که بازم شک میاد سراغم.. من میترسم ... خیلی مقاومت کردم .. بهش فکر نکردم . هر چقد بیشتر خواستم فرار کنم بیشتر گلومو فشرد .. غروب اشکامو در آورد .. داره ذره ذره آبم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 11:33
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 15:31
شب دلتنگی است باز شب بیقراری شب فکر به معشوق شب باز، تنهایی شبی از عاشقی و خاطره خوب عاشقی شبی از جنس غم است امشب شب گریه من است امشب چه شبی هست خدایا؟ دل من بیتاب است من او را دوست دارم دل من دلتنگ است من به تنهایی عادت کرده ام، نه به ندیدن او او را به من نشان بده که دوستش دارم او برایم شوق هستی است من برایش،...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 20:09
قسمتی ازنامه ی چارلی چاپلین به دخترش : تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگاه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 19:43
قالب وبلاگو گذاشتم کفشدوزک ولی نمی دونم بتونم تحملش کنم یا نه . چون تقریبا یک سال و نیمه که از اسمش خاطره بدی دارم . ( یک نوع آلرژی) ( منم خلما بدتر از کفشدوزکو تحمل کردم این دیگه چیزی نیست که) یادش بخیر بی من رفته بود . یکی براش کفشدوزک آورده بود . میگفت بچه بودیم می گفتیم هرکی کفشدوزک داشته باشه بختش باز میشه . دیگه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 19:23
هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 10:35
http://up.iranblog.com/images/smc2dhh71z513g5lumh.pdf کتاب عشق بازی ناپلئون
-
مردان و زنان
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 21:40
-اگر زنی رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد . ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذارد و کت و دامن خیاط دوز تن کند شوهرش با کمال میل او را بیرون می برد و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده است خیره می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 10:01
http://up.iranblog.com/images/fgf0694vssn8e70r1a6.pdf کتاب نکته های کوچک زندگی حتما فایل بالا را دریافت نمایید
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 21:19
روزی از روزها ، شبی از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد اما می خواهم هر چه بیشتر بروم تا هرچه دورتر بیفتم تا هرچه دیرتر بیفتم ، هر چه دیرتر و دورتر بمیرم ، نمی خواهم حتی یگ گام یا یک لحظه پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم ، افتاده باشم و جان داده باشم دکتر شریعتی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 21:15
خدااااااا دل من گرفته زین جا .....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 20:40
خدایا منو سرشار از یقین کن که این همه شک داره خفم می کنه. این همه تردید این همه دو دلی ! خدا هرچی رو که می پسندی پیش بیار . قول شرف میدم گله نکنم . غر نزنم باهات قهر نکنم و فقط تسلیم امرت باشم . فقط با یقین ... خدا ثابت قدم بمونم. من می ترسم . از حماقتام . من می ترسم ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 00:02
رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم، برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند طعم توفیق را می چشاند و چه تلخ است لذت را " تنها " بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای ست " تنها " خوشبخت بودن در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 دیماه سال 1389 23:55
چه غم انگیز است عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 دیماه سال 1389 23:39
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا، دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را… این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که...